چگونه مردمان عادی همنشین پیامبران می شوند ؟
روزی حضرت داوود(ع) از خداند بزرگ خواست تا همنشینش را در روز قیامت به او نشان دهد . خداوند فرمودند که حضرت به بیرون از شهر برود و اولین کسی را که دید همنشین او در روز قیامت خواهد بود . حضرت با پسرش حضرت سلیمان به بیرون از شهر رفتند . آنجا پیرمرد فقیری را دیدند که مشغول جمع آوری هیزم بود . حضرت داوود تصمیم گرفتند که با پیرمرد همراه شوند تا بفهمند که چرا خداوند او را همنشین ایشان قرار داده است . پیرمرد از آنها دعوت کرد تا برای ناهار به خانه اش بروند . حضرت نیز قبول کردند و با پسرش به خانه پیرمرد رفتند . در آنجا پیرمرد خمیری درست نمود و آن خمیر را به سه قسمت مساوی تقسیم نمود و بعد هم نانی پخت و به عنوان غذا برای حضرت داوود آوردند . هر سه مشغول خوردن شدند . پیرمرد هر لقمه را که برمی داشت گریه می کرد و آن را بر دهانش می گذاشت و خدا را شکر می کرد بعد از تمام شدن غذایش نیز دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت خداوندا ! تو را شکر می گویم که ما هرچه داریم همه از توست . تو درختی را که من هیزم از آن جمع کردم خشکاندی و تو توانایی جمع آوری آن را به من دادی . تو بذر نانی را که پختم بارور نمودی و تو توانایی پختن آن را به من دادی . تو تمام اینها را به ما دادی پس ما برای تو چه کرده ایم . حضرت داودد (ع) نگاهی معنادار به پسرش نمود و گفت اینگونه است که خداوند متعال انسانهای عادی و مردم فقیر را همنشین پیامبران خود قرار می دهد